داستان .جوک.SMS
درباره وبلاگ


وبلاگی پر از جوک وداستان زیبا حالشو ببرید

پيوندها
جوک
درباره ویندوز
شهر دانلود
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان .جوک.SMS و آدرس ki-ng.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 67
بازدید کل : 46041
تعداد مطالب : 74
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

نظر بدید
P align=center>
کدهاي موزيک وبلاگ

نويسندگان
MR.kave

آرشيو وبلاگ
مهر 1391
بهمن 1390
دی 1390


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, :: 17:51 :: نويسنده : MR.kave

ادامه بروید

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
عضو شوید


ادامه مطلب ...
 
چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, :: 17:49 :: نويسنده : MR.kave

برای دیدن جوک به ادامه مطلب بروید

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
عضو شوید


ادامه مطلب ...
 
سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 13:51 :: نويسنده : MR.kave

 غضنفر هنوز با خودش درگیره که چرا خواهرش ۲ تا برادر داره

خودش یکی !


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


تنهایی یعنی اینکه وقتی برات اس ام اس میاد ، مطمئن باشی که از طرف ایرانسله !


 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


پدر : پسرم چرا از من و مامانت فاصله گرفتی ؟ چرا با مادرت قهری ؟

پسر : اگه فاصله افتاده ! اگه من با ننم قهرم ، تو کاری با ننم کردی ، که فکرشم نمیکردم !


 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ادامه مطلب بروید


 



ادامه مطلب ...
 
سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 13:32 :: نويسنده : MR.kave

غضنفر با گوسفنداش لج می کنه ، می بردشون چمن مصنوعی !!!

تبلیغات غضنفر برای رستورانش :…..با هزار تومن قد خر بخورید …!!!

به غضنفر میگن لباس مشکیتو بپوش بریم بهشت زهرا بابات مرده؛ غضنفر میگه نه یه چیزی شده شما نمیخواین به من بگین!

———–

ادامه مطلب بروید

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
عضو شوید


ادامه مطلب ...
 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 18:56 :: نويسنده : MR.kave

به ترکه میگن عشق بدتره یا دندون درد؟
میگه: هنوز تو اتوبوس شاشت نگرفته نه؟


                                     *********************

 

لره گوشش درد میکرد رفت کشیدش
ترکه بهش گفت الحق که لری میرفتی پرش میکردی
                                                                                                     

                                      *********************

زندگی را باید از زود پز آموخت با اینکه کونش میسوزه
بیخیال نشسته داره سوت میزنه!!!!

                                       *********************

ت...ه قهرمان شنا میشه

ازش میپرسن:شما از کجا شروع کردید؟میگه

والله،از زمین خاکی

                                    *********************
ت...ه با خدا قهر میکنه میخواد نماز بخونه

میگه 4 رکعت نماز ظهر میخونم به هیچ کس هم مربوط نیست

                                    *********************

مهمون اصف...ه از بچه صابخونه می پرسه: پسرجون شما کی شام می خورید؟

پسره میگه مامانم گفته هر وقت شما رفتین

                                  *********************   

    لره تنها تو پارک نشسته بود
میگفت اومدم برم دانشگاه نذاشتی
اومدم برم سرکار نذاشتی
اومدم برم خارج نذاشتی
بهش میگن: اینجا کسی نیست که با کی حرف میزنی
میگه با کون گشادم

                                *********************   

فارسه از لره میپرسه چرا روده پیچ پیچیه
لره میگه
خو اگه گوز سر پیچها سرعتش کم نشه که کونتو پاره میکنه


                             ******************

یه زن رفت گواهینامه بگیره
بهش گفتن اگه پای راست رو بلند کنی ماشین می ایسته
اگه پای چپ رو بلند کنی ماشین حرکت میکنه
زنه گفت اگه هر دو پایم رو بلند کنم چی میشه
گفتن گواهینامه میاد دره خونت



                            

 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 18:56 :: نويسنده : MR.kave

با کلی شوق و ذوق رفتم خونه، می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها من بالاترین نمره رو گرفتم.

 

میگه: ببین دیگه بقیه چقدر خنگن..

*****************

پدر به دختر: دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی؟

دختر: دارم ماهو میبینم بابایی!

پدر: پس بی زحمت به ماهت بگو خبر مرگش اون ماشینشو خاموش کنه، صداش نمیذاره بخوابیم!!!

*****************

ميگن هر نخ سيگار 3 دقيقه از عمر آدم کم مي کنه! همچنين ثابت شده اگه از چيزي لذت ببري 5 دقيقه به عمر آدم اضافه ميشه!

نتيجه : سيگارتون رو با لذت بکشيد تا 2 دقيقه به ازاي هر نخ سيگار به عمرتون اضافه بشه........!!!!!!!

******************

اینروزا دختر و پسرها از عشق و دوستی هیچ نفعی نمیبرند اونایی که منفعت میبرند:

رستورانها کافی شاپها ایرانسل و همراه اول !!

********************

دختره تا دیروز که خونه باباش بود از شیلنگ حیاط آب میخورد, الان که ازدواج کرده میگه آب معدنی دماوند استاندارد نیست

********************

تا حالا دقت کردین وقتی دعواتون با یکی تموم میشه تازه جواب های بهتری به ذهنتون میرسه؟

****************

اگه زنها دنیا رو می‌گردوندن هیچ جنگی وجود نداشت ! فقط چندتا کشور لوس بودن که باهم قهر بودن و از هم غیبت میکردن و با هم حرف نمیزدن..

******************

ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺗﻮ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭﻟﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﺸﻪ ﻭﯾﺰ ﻭﯾﺰ ﮐﻨﻪ، ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﮐﺎﺭﺷﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﺮﻓﺖ،

ﺑﻌﺪ ﻣﺜﻼً ﺳﻮﺳﮏ ﻭﯾﺰ ﻭﯾﺰ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﮐﺠﺎﺱ ﺑﮑﺸﯿﻤﺶ؟

******************

ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻫﺎﺍهمیشه به من میگن مثل بچه ی آدم رفتار کن! من نمیدونم مثل هابیل باشم یا قابیل؟؟؟؟؟؟

*****************

ایران کاردار سوئیس رو احضار کرده که بره به آمریکا بگه چرا عربستان نیروهاشو فرستاده بحرین!

 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 18:56 :: نويسنده : MR.kave

یادمه چند سال پیش داخل خونه بنایی داشتیم منم کمک می کردم و لباس کار پوشیده بودم.مامانم یکم خرید لازم داشت منم با همون لباسای کهنه و کثیف بلند شدم رفتم دم مغازه(شده بودم عین این گداها).از قضا پام هم پیچ خورده بود و لنگان لنگان راه میرفتم.همون جوری که داشتم میرفتم یه آقای از عقب اومد یه هزار تومنی بهم داد.منم با عصبانیت گفتم ببخشید آقا من گدا نیستم.اونم برداشت گفت برو بچه این پول خودت بود از جیبت افتاد...منم موندم چی بگم بهش!!!خلاصه تا الان هر وقت بهش فکر می کنم خنده ام میگیره.
 

********************************************

یادش بخیر بچه که بودم هر سال که بازی fifa میومَد من واسش یک لیگ درست میکردم.یعنی 20 تا تیم رُ انتخاب میکردم بعد میذاشتم مثل یک لیگ واقعی با هم رفت و برگشت بازی کنن.خود من هم میشستم همه ی این بازیها رُ نگا میکردم و تو دفتر نتایج و گلزنان و مصدومین و ......... رُ یادداشت میکردم
 

دیگه اینقدر این کارم صدا کرده بود که هر جا میرفتم میپرسیدن چه خبر از لیگت؟کی اوله,کی دومه؟ :دی

*******************************************


 

اعتراف می کنم : دوتا همستر داشتم که یک روز می خواستم ببینم چه عکس العملی در مقابل فلفل قرمز دارن ..... در نتیجه وسط یه برگه کاهو تازه فلفل ریختم دادم خورد ...... آخی حیوونی تا 40 دقیقه تو قفس خودشو به درو دیوار میزد و زبونشو با دستاش پاک میکرد

******************************************


با خاله ام و پسر خاله ام بعد از نماز صبح از حرم امام رضا داشتیم بر میگشتیم که فرشهای توی صحن رو داشتن جمع می کردن یه دفعه خاله ام به ما گفت : برین نفری ده تا فرش از تو صحن جمع کنین گفتیم چرا؟!!! خاله ام گفت : الان نذر کردم که شما برین نفری 10تا فرش جمع کنین. ما هم با چشمان خواب آلود رفتیم نفری 10تا فرش جمع کردیم. یکی نیست بگه آخه خاله تو نذر کردی به ما چه!!!
 

******************************************

چند سال پیش دوست عزیز من دانشگاه همدان قبول شد.کلی به ما اصرار می کرد که بیاین چند روز دور هم باشیم.خلاصه ما راهی شدیم.حالا مونده بودیم که کادو چی بگیریم.سر راهمون یه چیزی رو دیدم که خیلی جالب اومد به نظرم.خلاصه خریداری کردیم و توی یه جعبه خالی که مال سماور بود جا دادیم وکادو پیچ کردیم.رسیدیم خونش دوست دخترش هم اونجا بود گیر داد که حتما باز بشه که سلیقه ما رو مشاهده کنه:).بازش کرد.حالا خودتون چهره یه دختر امروزی رو وقتی که یک افتابه قرمز متالیک رو میبینه تصور کنید و همچنین چهره من خجالت زده رو:))))

****************************************


سوم راهنمایی بودم چون میرفتم فوتبال کم میرفتم مدرسه . بعد بابام واسم معلم خصوصی گرفته بود . امتحان ریاضی گرفتم 9/5 . بعد من به خانوادم نمیگفتم که گیر ندن واسه فوتبالم . یه روز دوربین بردم مدرسه که از رفیقام فیلم بگیرم بعد دوربین رو دادم دوستم . داشت فیلم میگرفت . اومدم خونه شاد و خندان بابام گفت فیلم رو بزار . ما هم فیلم رو گذاشتیم وسطای فیلم بود که دوست بیشعورم تو فیلم گفت اقای امیری علی امتحان ریاضی گرفته 9/5 =))))) بابام نمیدونست بخنده یا با من دعوا کنه =))
 

ای تو روحت رفیق :))

*****************************************


اعتراف می کنم که دوستم زنگ زد خونمون گفت عرفان امروز میای بریم بیرون؟ گفتم نه شهرستانم! بعدش فهمیدم چه گندی زدم به خونه زنگ زده بود نه موبایل!

 

*****************************************

این اعترافم خیلی باحاله و ضد حاله:دی

من تو کوچیکیام تولد گرفتم و دوستام رو دعوت کردم و خواهرم برام فیلم گرفت ، بعدش خواهرم به خاطر اینکه کیک رو ندادم بهش کل فیلمم رو پاک کرد ، منم گفتم دارم برات ،
خلاصه گذشت و ما هم بزرگ شدیم ولی مگه یادمون رفته بود
خواهرم عقد کرد و به من گفت بیا فیلم بگیر ، گفتم آهان خوب موقعی هست ، کل فیلمش یا صدای خودم بود یا در و دیوار بود
 

بعدش که فیلم رو دید گفتم یادته تولدم رو:دی

انقدر حال کردم

*****************************************


یک بار رفتم کلینیک لیزر برای برای کارهای پاک سازی پوست . خانم منشی بهم گفت برو توی دستشویی صورتت رو کامل بشور آرایشت رو پاک کن . رفتم داخل دستشویی . وای جاتون خالی چه دستشویی . از اونایی که دلش میخاد یه تشک متکا ببره بشه اتاق خوابش .توالت فرنگی و ست دستشویی و خلاصه همه چی از رنگ و جنس برنزو کنار توالت فرنگی چند تا دکمه لمسی بود من دوتاش رو دیده بودم اما این تعداد ندیده بودم وسوسه شدم امتحانشون کنم . اولی رو که زدم آب با فشار زیاد رفت خورد به سقف توالت . دومی رو که زدم آب مث دوش ریخت تو صورت خودم حقیقت دیگه ترسیدم بقیه رو بزنم رفتم سراغ صورت شستن دیدم کنار دستشویی خوشگلشون یه تعداد پارچه که وسطشون سوراخ بو دو جنس پارچه ی یکبار مصرف آویزوونه . گفتم اینا حتما برا صورت شستنه دیگه یکیشو انداختم گردنم . حالا با صورت خیس و کف خورده هر چی این و بالا پایین میکنم که بندازم دور صورتم میبینم نمیشه . هی با خودم فکر میکنم میگم این باید قالب صورت در بیاد پس چرا اینقدر گشااااااده .کفو از صورتم شستم پارچه ر و از گردنم در آوردم گرفتم روبروم . دیدم بله . کاور توالت فرنگی بوده :))))))))))))
 

والا بخدا 30 سال از خدا عمر گرفتم همه جور سفری هم رفتم اما تا حالا کاور توالت فرنگی ندیده بودم :))))))))) :دی

 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 15:23 :: نويسنده : MR.kave

 

روباهی موبایلی دید به دست گرفت و زود پرید زاغه از بالای درخت گفت پایین آنتن نمیده بده برات شماره بگیرم. روباه تا موبایل رو داد زاغ گفت: این بجای قالب پنیر سوم ابتدایی!

 

از تشیع جنازه پدر بزرگم برمیگشتیم عمم داشت خودشو از شدت ناراحتی میکشت یکی از اقوام گفت عزیزم چقدر مدل موهات قشنگه یهو عمه صاف نشست گفت دِ نـَـه دِ تازه الان بهم ریختس!

 

مردی تعریف می کرد که با دو دوستش به جنگل های آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله زنان وحشی شدند و آنها دو دوستش را کشتند.
وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی، گفت: زن های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند چیزی را از آنها بخواهیم که نتوانند انجام بدهند. خواسته های دو دوستم را انجام دادند و آنها را کشتند. وقتی نوبت به من رسید به آنها گفتم: لطفا زشت ترین شما مرا بکشد!

 

فردوسی حکیم بزرگ ایرانی که همه قبولش دارن میگه:

که پیش زنان هرگز راز مگوی ، چو گویی ، سخن بازیابی به کوی !

 

قبلنا باباها ٧ تا دختر شوهر می دادن همشون هم خوشبخت می شدند، الان: یه دختر را ٧ بار شوهر میدن آخرش برمی گرده خونه باباش

 

یه کشیشی داشته توی یه بیابون می رفته، میفته تو یه چاه. هی داد زد خدایا کمکم کن خدا کمکم کن.
یه ماشین آتش نشانی اومد، یه طناب انداخت و گفت طنابو بگیر بیا بالا.
کشیش گفت ولم کن فقط خدا باید کمکم کنه، خدا بهم کمک می کنه.
گفت طنابو بگیر بابا همینجا میمیریا. گفت نه خدا به من کمک می کنه.
کشیش میمیره میره اون دنیا به خدا میگه خدا من این همه به تو ایمان داشتم این همه عبادت کردم،
چرا کمکم نکردی؟ خدا بهش گفت آخه بی پدر و مادر، تو نگفتی ماشین آتش نشانی وسط بیابون چیکار میکنه !!!

 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 15:21 :: نويسنده : MR.kave

 

اگر دیدی حیف نون تو دعوا فرار کرد تو هم فرار کن چون اون دنباله آجر میگرده

 

دکتر زن حیف نون را جواب میکنه . میره مشهد میگه: الهی قربون اون دستهای بریدت ؛ سرشگافتت ؛ جیگر ریش ریشت ؛ لبهای تشنت ؛ حاجتمو بده خسته شدم تا کی بیام قم

 

تهدید جدید حیف نون اگه منو تهدید کنی خودمو به قتل میرسونم!

 

غضنفر تراکتور مخره بلد نیست خاموشش کنه میبندتش به درخت!!

 

مشتری: آقا شما مطمئنید که این گوشت گاوه ؟

 

قصاب: بله آقا. تا همین نیم ساعت پیش داشت واق واق می کرد

 

آخه تو آدمی؟؟؟؟؟ – پَ نه پَ؛ تو آدمی! بخشهایی از مکالمۀ آدم و حوا !

 

 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 15:16 :: نويسنده : MR.kave

 

سوال امتحانی حیف نون:ضامن اهو چیست؟ جواب حیف نون:قسمتی از بدن اهو است که اگر ان را بکشیم اهو منفجر میشود.

 

 

پلیس راهنمایی رانندگی شهر حیف نان برای چندمین بار اعلام کرد شهروندان عزیز برای آزمون راهنمایی رانندگی احتیاج نیست ناشتا باشید. لطفاً سوال نفرمایید

 

 

گفت : مردی به همسرش روزی!!! من بمیرم چگونه خواهی زیست؟ / گفت : از چند و چون آن بگذر تو بمیری برای من کافیست

 

 

غضنفر رستوران می زنه

واسه تبلیغ جلو درش می نویسه

 هزار تومن بده مثل خر بخور

 

 

حیف نون به نامزدش میگه :عصری میام دنبالت چند تا بوق میزنم بیا پایین که بریم بگردیم .نامزدش میگه ماشین خریدی ؟میگه نه بوق خریدم!

 

 

غضنفر صبح زود یه لیوان خاکشیر میخوره تا شب ملق میزنه که ته نشین نشه



ادامه مطلب ...
 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : MR.kave

 

از خشايار پرسيدند : گاو بهتره يا گوسفند
خشاياره ميگه : گاو بهتره

مي پرسند چرا
ميگه : گاو وقتي ميخواد بره آنطرف جاده اول سمت راست نگاه ميکنه بعد سمت چپ رو ، بعد ميره ، ولي گوسفند عين گاو سرشو ميندازه پايين رد ميشه 
 

 

 

-----------------------------------------------------------------------

بهروز خالي بند يه زن حامله رادر اتوبوس ميبينه و به او ميگه : خانم اين چيه
خانومه ميگه : معلومه بچه ام است ديگه
بهروزه ميگه : دوستش داري
خانومه : آره خوب، خيلي
ميگه : پس چرا قورتش دادي

-----------------------------------------------------------

يه بچه ايي تازه بدنيا اومده بوده ، شير مامانشو نمي خورده ، هر زن ديگه اي هم آوردن ، فايده نداشته بچه شير اونا رو هم نمي خورده تا اينکه يه زن سياه ميارن بچه شيرشو مي

خوره بابائه مي گه : آهان ، پدر سوخته ، تو شيرکاکائو مي خواستي ما نمي دونستيم
 

-----------------------------------------------------------------------

خشايار قله اورست رو فتح ميکنه ، خبرنگارها جمع ميشن و ازش مي پرسند : آقا رمز موفقيت شما چي بود
خشاياره ميگه : والله آقا من اين چيزها حاليم نيست ، اگه بازم بهم بار بخوره ميارم اين بالا

-----------------------------------------------------------------------

آقا غلام تو اتوبوس كنار يه خانم چاقي نشسته بود يه نيگاه به خانومه کرد و گفت : راستي خانم اسم شما چيه
خانمه گفت : غنچه

آقا غلام گفت : شما وا بشين ديگه چي چي ميشيد

----------------------------------------------------------------------
يک روز غضنفر خواب ميبينه بزرگترين نون بربري دنيا را خورده صبح که بلند ميشه ميبينه لاحافش نيست

------------------------------------------------------------------------

فالگير: فردا شوهرتون ميميره!
زن: اينو كه خودم ميدونم. بهم بگو گير پليس ميفتم يا نه!

------------------------------------------------------------------------

 فرق يك مرد با يك گربه چيه؟
- يكيشون يه موجود دله است كه بي چشم و روئه و براش مهم نيست كه كي بهش غذا ميده, اون يكي يه حيوان ملوس خانگيه.

------------------------------------------------------------------------

يه نفر داشته با زنش دعوا ميکرده که :   تو که از من خوشت نميومد پس چرا سر سفره عقد با صداي بلند داد زدي بـــــــــــله ،،، زنه ميگه : من به تو نگفتم بله ،، يکي از من پرسيد با اين مرتيکه عوضي ميخواهي ازدواج کني من داد زدم بـــــــــــله 

به خشايار ميگن با شمشير جمله بساز ، ميگه فولاد فدات شم  شير بخور

خشايار و بهروز خالي بند  را ميبرن جهنم ، اما وسط راه ميگن به شما يه آوانس ميديم ،، ميگن چيه ،ميگن اينجا 2 نوع جهنم داريم يکي جهنم ايراني ها يکي جهنم خارجي ها ، ميپرسن فرقش چيه ، ميگن تو جهنم خارجي ها هفته اي يک بار قيـر داغ ميريزن تو دهنتون اما تو جهنم ايراني ها هر روز ،،،، خلاصه خشايار ميگه من ميرم تو جهنم خارجيا و بهروز هم مياد تو جهنم ايرانيا ..... يه چند ماهه بعد خشايار ميبينه خيلي ناجوره اينجا ميگه بيچاره بهروز خالي بند که هر روز قير ميخوره ، خلاص ميره ميبينه بهروز با رفيقاش نشستن دارن حال ميکنن و چاخان  خبري هم از قير داغ نيست ،خشاياره  ميگه جريان چيه ، مگن بابا اينجا آخه جهنم ايراني هاست يک روز قيرش نيست ، يک روز قيرش هست قيفش نيست ، يه روز  دو تاش هست يارو نمي ياد سر کار

آقا غلام زنگ ميزنه 110 ميگه آقا  صدي ده  طرف ميگه بله بفرمائيد غلامه ميگه بي انصاف تو بازار صدي پنج نزول ميدن

خشايار به رفيقش ميگه: ميخوام دختر شاه رو بگيرم! رفيقش ميگه: چرت نگو مومن! مگه كشكيه؟!  خشايار ميگه: بابا من كه راضيم، ننه ام هم كه راضيه، فقط مونده شاه و دخترش!

مهران مديري 2 تا دزد ميگيره زنگ ميزنه به 220 

طرف خيلي شاكي ميره ثبت‌احوال، ميگه: آقا اين اسم من خيلي ضایعه ، بايد حتماٌ عوضش كنم. كارمنده ازش ميپرسه، مگه اسمتون چيه؟ طرف ميگه: خشايارِ گهُ‌چهره ! كارمنده ميگه: آره خوب حق داريد، بايد حتماً عوضش كنيد. حالا چه اسمي ميخوايد بگذاريد؟  خشايار ميگه: خشايار ان‌چهره!

  بهروز خالي بند پرتقال خوني ميخوره، ايدز ميگيره

5-  از خشايار ميپرسن: ميدوني USA مخفف چيه؟ ميگه: يوم‌الله سيزده آبان !         نــــــــــــــه غلام

6- بهروز خالي بند رفته بوده تماشاي مسابقه دو و ميداني، وسط مسابقه از بغليش ميپرسه: ببخشيد، اينا واسه چي دارن ميدون؟! يارو ميگه: براي اينكه به نفر اول جايزه ميدن. بهروز خالي بند يوخده فكر ميكنه، ميپرسه: پس بقيشون واسه چي دارن ميدون؟!

9- بهروز خالي بند تصادف ميكنه، ملت علاف ميريزن دورش و شروع ميكنن نظر كارشناسي دادن. بالاخره بعد يك مدت افسر راهنمايي مياد، منتها اونقدر ملت هركدوم واسه خودشون چرت و پرت ميگفتن كه صداي افسره به جايي نميرسيده. بهروز خالي بند شاكي ميشه، داد ميزنه: ساكت.. ساكت...  ديگه اينجا كسي جز جناب سروان حق گه خوردن نداره ها!



ادامه مطلب ...
 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:جوک جوک باحال جوک جدید, :: 15:3 :: نويسنده : MR.kave

 

فارسه سرش میخوره به میلة وسط اتوبوس، جا به جا ولو میشه کف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز میکنه میبینه ملتی که واستادن بالا سرش میله رو گرفتن، میگه: ولش کنین ببینم چی میگه!

 

فارسه چربی خون داشته دکتر بهش میگه روزی 4 کیلومتر بدو!!! بعد از یک ماه فارسه زنگ میزنه به دکتره میگه: آقای دکتر من رسیدم لب مرز حالا چکار کنم؟!!

 

به فارسه میگن جمله "ترکها به دانشگاه میرن" جه نوع جمله ای است؟میگه "ماضی بعید"

 

فارسه با پسرش رفته بوده دزدی، پاسبونه می‌بینتشون. دوتایی میزنند به چاک، پاسبونه هم می‌گذاره دنبالشون و داد میزنه: کره سک!‌ واستا!! پسر فارسه وامیسته میگه: بابا منو شناسایی کردن، تو برو!!!

 

 

 

فارسه ماشینش تو برف گیر میکنه. زنجیر چرخ نداشته سینه میزنه

 

یه روزی یه نفر از یه فارسه میپرسه :آقا این خیابون کجا میره؟ فارسه میگه : والا من چهل ساله تو این خیاون زندگی میکنم تا حالا ندیدم جایی بره

 

 

  • یه روز یه فارسه تو هواپیما تفنگو میذاره رو مخ خلبان و میگه:از همینجا صاف میری بندرعباس خلبانه میگه:حالا چرا بندرعباس؟ فارسه:آخه دوستم قراره از اونجا قاچاقی ببردم دوبی!
  •  
  • به فارسه میگن :میدونی به نفت میگن طلای سیاه؟ فارسه فرداش یه 20 لیتری میندازه گردنش!

فارسه میره چلو کبابی گارسون میاد میگه: چی میل دارین فارسه میگه: یه پرس چلو کباب گارسونه میگه با کمال میل فارسه میگه : نه با سماغ و دوغ

  • به فارسه میگن اگه دنیار رو بهت بدن چه کار میکنی میگه من فعلا می خوام ادامه تحصیل بدم!!!
  •  
  • به فارسه میگن اون پیامبری که رفت تو شکم ماهی اسمش چی بود؟ میگه: پدر ژپتو!!
  •  
  • فارسه یه 2000 تومنی رو زمین پیدا میکنه میندازدش زمین میگه ما از این شانسا نداریم!!!
  •  
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
مخصوص اعضا می باشد!


ادامه مطلب ...
 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 15:0 :: نويسنده : MR.kave

از فارسه میپرسند: احمقترین خواننده کیه !؟ میگه حبیب ! میگن آخه چرا !!!؟
میگه بابا این مرتیکه خر داره گیتار میزنه هی میگه صدای دهل میاد !!!

 

سازمان بهداشت جهانی برای آزمایش یک واکسن جدید و خطرناک احتیاج به داوطلب داشتند. از میان مراجعین فقط سه نفر واجد شرایط اعلام شدند. یک آلمانی، یک ایرانی و یک فرانسوی. قرار شد برای انتخاب نهایی با آنها تک تک مصاحبه شود. از آلمانی پرسید: برای اینکار چقدر پول می‌خواهید؟ او گفت: صد هزار دلار، این پول را میدهم به زنم که اگه از این واکسن مردم یا فلج شدم زنم بی‌پول نماند. از فرانسوی نیز همین سوال را کردند و او گفت: من دویست هزار دلار می‌گیرم، صد هزارتا برای زنم و صدهزارتا هم برای معشوقه‌ام. سوال را از ایرانی هم پرسیدند و او گفت:من سیصدهزاردلار می‌خواهم. صدهزارتا برای خودم، صد هزارتا هم حق و حساب شما، صد هزارتاشو هم میدم به این آلمانی که واکسن را بهش بزنید

 

یه فارسه میخاست عکس بگیره میره تو اتوبان همت میدوئه!!

 

 

یه فارسه هر ماه خونریزی مغزی میکرده .
میره دکتر آزمایش میده معلوم میشه کس مغزه

شرلوک هولمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه‌های شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت: نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه می‌بینی؟ واتسون گفت: میلیونها ستاره می‌بینم. هلمز گفت: چه نتیجه می‌گیری؟ واتسون گفت: از لحاظ روحانی نتیجه می‌گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم. از لحاظ ستاره‌شناسی نتیجه می‌گیریم که زهره در برج مشتری است، پس باید اوایل تابستان باشد. از لحاظ فیزیکی، نتیجه می‌گیریم که مریخ در محاذات قطب است، پس ساعت باید حدود سه نیمه شب باشد. شرلوک هولمز قدری فکر کرد و گفت: واتسون تو احمقی بیش نیستی. نتیجه اول و مهمی که باید بگیری اینست که: چادر ما را دزدیده و برده‌اند!

ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب ...
 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 14:57 :: نويسنده : MR.kave

                    مخصوص اعضا

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
مخصوص اعضا می باشد!


ادامه مطلب ...
 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 14:54 :: نويسنده : MR.kave

                   مخصوص اعضا

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
مخصوص اعضا می باشد:


ادامه مطلب ...
 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 22:29 :: نويسنده : MR.kave

روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و

همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه

خلاصه

همسرغضنفر گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟

غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم….

همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!

غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم … تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟

خلاصه

غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..

این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟


 

نامه ی غضنفر به زنش....




شما چیزی فهمیدید !!!!!!!من که نفهمیدم

این نامه رو فقط همسر غضنفر میفهمه چی نوشته شده
.
.
.
.
.
.
حال ترجمه از زبان همسرش

خط اول :حالت چه طوره زن ؟

خط دوم :بچه ها چه طورن ؟

خط سوم : مادرت چه طوره ؟

خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!

خط پنجم : فقط برگردم خونه….

خط ششم : می کشمت

خط هفتم :غضنفر از آلمان…
 

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 22:23 :: نويسنده : MR.kave

 

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

دکتر از غضنفر میپرسه: این همه قاشق تو شکم تو چیکار میکنه؟!! میگه: خودتون گفتین روزی یه قاشق بخور

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

از غضنفر می پرسن نخست وزیر به انگلیسی چی می شه؟
می گه :
First And Under !!!

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

به غضنفر میگن تو چرا ریش نداری؟ میگه من به مامانم رفتم!

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

مبانی کامپیوتر: آن بخش از یک سیستم را که می‌توان با چکش خرد کرد، سخت‌افزار و آن قسمت را که فقط می‌توان به آن فحش داد، نرم‌افزار می‌گویند!

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

چشم ها رو شستم… جور دیگر دیدم… باز هم سود نداشت…
تو همان کره الاغی بودی، که هنوزم هستی!

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

گوشه ای از نامه عاشقانه غضنفر به زنش : بدون که توی دنیا یه قلب هست که فقط برای تو میتپه اونم قلب خودت .

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

به غضنفر میگن: در رو ببند هوای بیرون سرده. میگه: مثلا اگر من در رو ببندم هوای بیرون گرم میشه؟

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

 

ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
این مطلب فقط مخصوص اعضا میباشد. شما می توانید یکی از اعضای ما باشید.


ادامه مطلب ...
 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 19:44 :: نويسنده : MR.kave

 

یارو توي مراسم حج آنقدر دقيق و محكم به ستون شيطون سنگ ميزد كه شيطون توي بلندگو اعلام ميكنه: قدمعلي ، يواشتر وحشي!!!!
********

طی یک مسابقه دو در شهر حیف نون به دلیل منحرف شدن دوندگان از مسیر مسابقه مسولان بعد از 6 ماه توانستند دوندگان را در نیم کره شمالی زمین به ضرب گلوله از پای در آورند و به آغوش گرم خانواده برگردانند
********

پسره به مربی بدنسازیشون میگه: از کدوم دستگاه بیشتر استفاده کنم که هیکلم دختر کش بشه؟؟؟
مربی میگه: دستگاه خودپرداز کنار بانک !
********

خطبه طلاق: يارب آن دلبرشيرين كه سپردى بمنش / ميسپارم به ننش بابت اخلاق أنش
********

در پی قطع رابطه با کشور انگلستان کلیه دروس زبان انگلیسی از نظام آموزشی حذف گردیده و بجای آن زبان شیرین چینی تدریس خواهد شد !!!!!!!!
********

مناجات غضنفر با خدا: خدایا ما را به خاطر یک سیب از بهشت انداختی رو زمین به خاطر آب انگور میندازیمون جهنم!! با میوه ها مشکل داری؟؟؟
********

سر جلسه امتحان از دختر کنار دستم می پرسم: لاک داری؟ میگه: چه رنگی؟
********

تدریس استاد : 1+1
تمرین کتاب : 12x+11y
سوال امتحان: :36x+x45y+12z+159+47z+xy+15x+12y
********

شماره ناشناس ناشناس : سلام خوشگله ،دوست پسر داری ؟
-بله ،شما؟
-من داداشتم ،صبر کن بیام خونه به حسابت میرسم .
شماره ناشناس بعدی : -دوست پسر داری؟
-نه نه اصلا
-من دوست پسرتم ……
واقعا که …:(
-عزیزم به خدا فکر کردم که تو داداشمی !!!
- خوب داداشتم دیگه ،صبر کن خونه برسم من میدونم و تو….
********
پسر غضنفر به باباش میگه : معلمون گفته فردا یه جسم شفاف بیارین مدرسه ، جسم شفاف چیه؟
غضنفر میگه : جسمی که از این طرفش بشه اون طرفش رو ببینی
پسرش میگه : وای حالا فردا چطوری نردبان رو ببرم مدرسه !!
********

امروز به این نتیجه رسیدم که هر وقت میرم کارواش همه پرنده ها اسهال میگیرن...
********

عدم امنیت یعنی توی یه توالت باشی که فاصله سنگ توالتش تا در بیش از 1 متر باشه ، درش قفل نداشته باشه و به بیرون باز بشه..!!
********

از فری خوشحال پرسيدن با كدوم عبادت حال ميكني؟ گفت: نماز ميت. پرسيدن چرا؟ گفت: وضو كه نميخواد, ركوع وسجده نداره , كفشاتم در نمياري , تازه آخرش هم ناهار ميدن!
********

ازتسمشس (Eztesmeshes) یعنی چه؟! واژه ای که یک مکانیک اصفهانی هنگام اشکال پیدا کردن تسمه اتومبیل به کار می برد!
********

غضنفر میره ثبت احوال میگه یه شناسنامه واسه بچه ام میخوام ! میگن اسمش چیه ؟ میگه “شورلت” میگن اینکه اسم ماشینه یه اسم بزار که به نام پدر و مادر بیاد . میگه خب به اسم ما میاد دیگه من “بیوک” آقا هستم . همسرم هم “خاور” خانوم !!
********

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 19:30 :: نويسنده : MR.kave

 

دختره ميره تو كتاب فروشي ميگه آقا ببخشيد كتاب برتري زن بر مرد دارين؟ مرده نگاش ميكنه ميگه خانم شرمنده ما اينجا رمان تخييلي نميفروشيم

*************

۲ـغضنفر بچش تو مشهد گم میشه، نذر می کنه و میگه : یا امام رضا ! دستم به دامنت، بچم پیدا بشه، دیگه غلط کنم بیام مشهد

*************

۳ـ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

*************

۴ـ غضنفر و دوستش داشتن تو يه ماشين بمب كار ميذاشتن يكيشون به اون يكي ميگه: اگه اين بمب الان منفجر شه چي كار كنيم؟ اون يكي ميگه نگران نباش من يكي ديگه دارم

*************

۵ـ غضنفر داشت گريه می کرد. باباش پرسيد چی شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت حالا عاشق کی هستی؟ گفت: هر کسی که شما صلاح بدوني

*************

۶ـ بچه غضنفر از پدرش مي‌پرسه: بابا، ماه نزديك‌تره يا اصفهان؟ غضنفر ميزنه پس گردنش و ميگه: آخه پدرسگ، معلومه ديگه، مگه تو از اينجا ميتوني اصفهان رو ببيني

*************

۷ـ به غضنفر ميگن چرا زنتو باچاقو كشتي ميگه والا وضع ماليمون خوب نبود كه تفنگ بخرم

*************

۸ـ غضنفر نشسته بود سر جلسه کنکور. سؤالا رو پخش می کنن و غضنفر اول یه پنج دقیقه ای مبهوت به سؤالا خیره میشه . بعد یه پنج تومنی از جیبش در میاره شروع می کنه تند تند شیر یا خط کردن و پاسخ نامه رو پر میکنه . بعد 50-40 دقیقه مراقب میبینه غضنفر خیس عرق شده و مرتب یه سکه رو میندازه بالا و زیر لب فحش میده . میره جلو می پرسه داری چیکار میکنی؟ غضنفر می گه همه سؤالا رو جواب دادم . دارم جوابامو چک میکنم

*************

۹ـ افسر داشته امتحان رانندگي ميگرفته. از غضنفر ميپرسه: اگه يه نفر وسط خيابون بود، بوق ميزني يا چراغ؟ غضنفر ميگه: برف پاك كن جناب سروان! افسر تعجب میکنه، ميپرسه: يعني چي؟ غضنفر ميگه: جناب سروان، يعني يا برو اين طرف يا برو اون طرف

*************

۱۰ـ به غضنفر ميگن بچت حشيش مي‌كشه ميگه حشيش چيه؟ ميگن يه چيزيه كه آدم مي‌كشه و ميره تو فضا. شب پسرش مياد خونه و غضنفر بهش ميگه اصغر حشيش مي‌كشي؟ پسره ميگه نه بابا چطور مگه؟ غضنفر ميگه خفه شو پدر سگ، مردم تو آسمونا ديدنت

*************

۱۱ـ از غضنفر مي پرسن؟ چه طوري غضنفر شدي ؟مي گه: اولش تفريحي بود

*************

۱۲ـ به غضنفر ميگن علي يارت ميگه ما تيممون تكميله يار خودتون

*************

۱۳ـ يه روز به غضنفر مي گن : دو دو تا ميگه : 4 تا مي گن :اه اه جکو خراب کردي رفت

برچسب :
 


 

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 19:24 :: نويسنده : MR.kave

غضنفر رفته بوده تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟
غضنفر میگه: خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که نوشته بود: “پرده دوم، دو سال بعد” ، من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!

-------------------------------------------------------------

نبرد رستم و غضنفر: چنانت بکوبم به گرز گران که ديگر نيايي به مازندران پاسخ لره : چنان ايزنم بر سرت با بلوک که ترتر بريني به گور بووت !!!

-------------------------------------------------------------

غضنفر با برق خونه همسايشون خودکشي ميکنه!!!

--------------------------------------------------------------

به غضنفر کار ميدن که کف اتوبان رو لاين بکشه… روز اول 20 کيلومتر رنگ ميزنه… روز دوم 10کيلومتر رو و روز سوم کمتر از يه کيلومتر… صاحب کارش بهش ميگه هوي چرا تو هر روز کمتر از ديروز کار ميکني…؟ ميگه: “من نميتونم بهتر از اين کار کنم… چون هر روز دارم از قوطي رنگ دورتر ميشم

-------------------------------------------------------------

يه روز ي یه غضنفر در اصفهان در يه خانه اي را ميزنه و مقدار آب براي رفع تشنگي درخواست ميكنه دختر بچه اي دم در ميايد و يك كاسه دوغ خنك به مرد ميده ، وقتي مرد تا آخر دوغ را سر ميكشد به دختره ميگه كوچولو شما هر كه درب خانه تان را بزنه و آب بخواهد بهش دوغ خنك ميديد دختر بچه ميگه نه بابا ديشب مهمان داشتيم دوغ درستكرديم منتها سوسك افتاد توش براي همين چون مي خواستيم دور نريزيم داديم شما خورديد ، با شنيدن اين حرف مرد عصباني ميشه و ميزنه كاسه دوغ را ميشكنه، آنوقت دختر داد ميزنه و ميگه مامان - مامان اين آقائه زد كاسه غذاي سگمان رو شکست !

-------------------------------------------------------------

به غضنفر ميگن: در رو ببند هواي بيرون سرده. ميگه: مثلا اگر من در رو ببندم هواي بيرون گرم ميشه؟

-------------------------------------------------------------

غضنفر جونش به لبش میرسه، تُف می‌كنه می‌میره

--------------------------------------------------------------

پنج فحش عمده غضنفر:
1 - از جلو چشام خفه شو !!
2 - فکر کردی خودت خری ؟!
3 - صداتو واسه من داد نزن !!
4 - کسی با تو زر نزد !!
5 - وقتی با من صحبت میکنی دهنتو ببند.
( دلم نیومد ناراحت شید ، لطفا فقط 1 لبخند )

---------------------------------------------------------------

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 17:0 :: نويسنده : MR.kave

 لره گوشش درد میکرد رفت کشیدش
ترکه بهش گفت الحق که لری میرفتی پرش میکردی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به ترکه میگن عشق بدتره یا دندون درد؟
میگه: هنوز تو اتوبوس شاشت نگرفته نه؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


سیکدیر چیست
ضربه روحی شدیدی که ترکها قبل از دعوا به حریف وارد میکنند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


دختر تهرونیه به دوست پسره ترکش میگه
اگه دوستم داری باید خرجم کنی
ترکه از اون روز تا حالا رفته خر جمع کنه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

لره تنها تو پارک نشسته بود
میگفت اومدم برم دانشگاه نذاشتی
اومدم برم سرکار نذاشتی
اومدم برم خارج نذاشتی
بهش میگن: اینجا کسی نیست که با کی حرف میزنی
میگه با کون گشادم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ







 
جمعه 30 دی 1390برچسب:, :: 23:2 :: نويسنده : MR.kave

 

حیف نون رفته بوده تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟
حیف نون میگه: خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که نوشته بود: “پرده دوم، دو سال بعد”
من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!
—————————

مگسه نامزدش رو می گیره تو بغلش، میگه: عزیزم! من تو را با هیچ گهى عوض نمی کنم!
—————————
تو شهر حیف نون اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. حیف نون به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده!
—————————
به حیف نون می گن برو استخر شیرجه بزن تو آب، بعدش بیا بالا شامپو گلرنگ رو تبلیغ کن… خلاصه میره بالا و شیرجه میزنه، ولی از بخت بد سرش می خوره به کف استخر… بعد از یه مدت بالاخره میاد بالا، رو می کنه به دوربین، می گه: می خوام سالاد درست کنم!
—————————
حیف نون داشته برای دوستانش تعریف می کرده: “رفته بودم جنگل، که ناگهان یه خرس بزرگ دنبالم گذاشت، من هی می دویدم، خرسه هم هی پشت سر من می دوید و لیز می خورد… من هی می دویدم، خرسه هم هی پشت سر من می دوید و لیز می خورد…”
دوستاش می گن: “حالا خوبه تا اینجا رسیدی خودت رو خراب نکردی!”
حیف نون می گه: “پس فکر کردید برای چی خرسه لیز می خورد؟

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد