|
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 15:0 :: نويسنده : MR.kave
یه فارسه هر ماه خونریزی مغزی میکرده . چند مرد بازنشسته دور هم نشسته بودند و برای همدیگر پز میدادند. یکی گفت: پسر من بعد از 12 سال از آمریکا برگشته و «اماس» گرفته! دیگری گفت: اینکه چیزی نیست، پسر من که تازه وارد شده «پیاچدی» گرفته! سومی گفت: بابا اینا که میگید اصلا لوازم یدکیش تو ایران پیدا نمیشه! پسر من عاقل بود موقعی که از اروپا برمیگشت یک «بامو» گرفته! در مسابقه اسبدوانی یک ترکه صد هزار دلار روی اسب شماره 28 شرطبندی کرد و اتفاقا برنده 500 هزار دلار شد. مسئول برگزاری مسابقه از او پرسید: چطور این همه پول رو روی اسب شماره 28 شرطبندی کردی؟ گفت: دیشب خواب دیدم که دائما جلوی چشمم یک عدد 6 و یک عدد 8 میآد. مسئول برگزاری پرسید: 6 و 8 چه ربطی به 28 داره؟ گفت: مگه شیش هشت تا 28 تا نمیشه؟ یه روز یه فارسه از یه جوب بزرگ میپره شلوار و شورتش پاره میشه، یه کم فکر میکنه میگه: خدا رو شکر که شورت پام بود وگرنه فارسه و لره رفته بودن شکار، فارسه از دور یک شیر میبینه، نشونه میگیره میزنه... تیرش خطا میره و میخوره به دم شیره. شیره هم شاکی میشه، میدوه طرفشون که خوارشونو سرویس کنه. فارسه جنگی میره بالای درخت، میبینه لره همینجور اون پایین واستاده، بهش میگه: بابا بیا بالا، الان میاد دهنتو سرویس میکنه. لره یک نگاهی بهش میکنه، میگه: برو گیتو بخور! مگه من زدم؟ فارسه یه هزاری ور میداره بره عرق بخره و تو راه کمیته رو می بینه , یهو هول میشه و هزاری رو میندازه تو جوب فارسه کارت تلفن میخره، فوری میده براش پرس کنند!!!! فارسه سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم!!! آمریکاییه داشته تو رودخونه غرق میشده، هی داد میزده: help me, hellllp ! فارسه از اونجا رد میشده میگه: احمق جون اگه جای کلاس زبان کلاس شنا رفته بودی الان غرق نمیشدی یه عربه پاهاش پرانتزی بوده، بهش میگن چرا این جوریه؟ میگه حتماً موضوع مهمی بِینشه نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |